فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 30 اردیبهشت 1403

شماره ١: ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی منتها

ای رسـتـخـیـز نـاگـهـان وی رحـمـت بــی مـنـتـهـاای آتــشـی افـروخــتــه در بــیـشــه انـدیـشـه هـاامــروز خـــنــدان آمــدی مــفــتـــاح زنــدان آمــد…

ای رسـتـخـیـز نـاگـهـان وی رحـمـت بــی مـنـتـهـاای آتــشـی افـروخــتــه در بــیـشــه انـدیـشـه هـا
امــروز خـــنــدان آمــدی مــفــتـــاح زنــدان آمــدیبـر مسـتـمندان آمدی چـون بـخـشش و فضل خـدا
خـورشـیـد را حـاجـب تـویی اومـید را واجـب تـوییمطـلـب تـویی طـالـب تـویی هم منتـها هم مبـتـدا
در سـیـنـه هـا بــرخـاسـتــه انـدیـشـه را آراسـتــههم خویش حاجت خواسته هم خویشتن کرده روا
ای روح بــخـش بـی بـدل وی لـذت عـلـم و عـمـلبـاقـی بـهانه سـت و دغـل کاین عـلت آمد وان دوا
ما زان دغل کژبـین شده بـا بـی گنه در کین شدهگه مسـت حـورالعین شده گه مست نان و شوربـا
این سکر بین هل عقل را وین نقل بین هل نقل راکـز بــهـر نـان و بــقـل را چـنـدیـن نـشـایـد مـاجــرا
تـدبـیر صـدرنـگ افـکـنی بـر روم و بـر زنگ افـکـنیو انـدر مـیان جـنـگ افـکـنی فـی اصـطـنـاع لـا یری
می مال پنهان گوش جان می نه بـهانه بـر کسانجـان رب خـلصـنی زنان والله کـه لاغـسـت ای کـیا
خامش که بـس مستـعجلم رفتـم سوی پـای علمکـاغـذ بـنـه بــشـکـن قـلـم سـاقـی درآمـد الـصـلـا

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج