فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 30 اردیبهشت 1403

شماره ١٠: مهمان شاهم هر شبی بر خوان احسان و وفا

مهمان شـاهم هر شـبـی بـر خـوان احـسـان و وفـامـهمـان صـاحـب دولـتـم کـه دولـتـش پـاینـده بـابـر خـوان شیران یک شـبـی بـوزینه ای همراه شـداسـتـیزه رو گ…

مهمان شـاهم هر شـبـی بـر خـوان احـسـان و وفـامـهمـان صـاحـب دولـتـم کـه دولـتـش پـاینـده بـا
بـر خـوان شیران یک شـبـی بـوزینه ای همراه شـداسـتـیزه رو گر نیسـتـی او از کـجـا شـیر از کجـا
بـنگر که از شمشیر شه در قهرمان خون می چـکدآخر چه گستاخی است این والله خطا والله خطا
گـر طـفـل شـیری پـنـجـه زد بـر روی مـادر نـاگـهـانتـو دشمن خود نیستـی بـر وی منه تـو پـنجه را
آن کو ز شیران شیر خورد او شیر باشد نیست مردبــسـیـار نـقـش آدمـی دیـدم کـه بــود آن اژدهـا
نـوح ار چــه مـردم وار بــد طــوفـان مـردم خــوار بــدگـر هسـت آتـش ذره ای آن ذره دارد شـعـله ها
شـمـشـیرم و خـون ریز من هم نرمم و هم تـیز منهمچـون جـهان فانیم ظـاهر خـوش و بـاطـن بـلا

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج