فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 29 اردیبهشت 1403

شماره ١٠: در دلم بنشسته ای بیرون میا

در دلـم بــنـشـسـتـه ای بـیـرون مـیـانی بـرون آی از دلـم در خـون میاچـون ز دل بــیـرون نـمـی آیـی دمـیهـر زمـان در دیده دیگـرگـون مـیاچـون کـسـت یک ذر…

در دلـم بــنـشـسـتـه ای بـیـرون مـیـانی بـرون آی از دلـم در خـون میا
چـون ز دل بــیـرون نـمـی آیـی دمـیهـر زمـان در دیده دیگـرگـون مـیا
چـون کـسـت یک ذره هرگز پـی نبـردتـو بـه یک یک ذره بـوقـلـمون میا
غصـه ای بـاشـد که چـون تـو گوهریآیـد از دریــا بــرون بــیـرون مــیــا
سـرنـگـون غـواص خـود پــیـش آیـدتتـو ز فـقـر بــحـر در هـامـون مـیـا
گــر پــدیـد آیـی دو عــالـم گـم شــودبـیش از این ای لـولـو مکـنون میا
نـی بــرون آی و دو عـالـم مـحــو کـنگو بـرون از تـو کسـی اکنون، میا
چون تو پیدا می شوی گم می شوملطـف کن وز وسـع من افزون میا
چـون بـه یک مویت ندارم دسـت رسدسـت بـر نه بـرتـر از گـردون مـیا
چـون ز هـشـیاری بـه جـان آمـد دلـمبی شرابی پیش این مجنون میا
بـــدره مــوزون شـــعـــرت ای فــریــدبــسـتــه ایـن بــدره مـوزون مـیـا

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج