درس ۴
تمرین دروس گذشته
در درس های اول، دوم و سوم با مسائل مختلف عروض از قبیل هجا، تقطیع هجایی، تقطیع به ارکان، و تطبیق افاعیل عروضی با آنها بحث کردیم. حالا در بیت زیر که از تمرین های درس قبل انتخاب شده است این مسائل را دوره می کنیم .
دگران چون بروند از نظر از دل بروند تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
↓
دِ │گَ│ را│ چُن│ بِ│ رَ│ وَن│ دَز│ نَ│ ظَ │رَز│ دِل│ بِ│ رَ│ وَند│
ﮞ ﮞ ─ ─ ﮞ ﮞ ─ ─ ﮞ ﮞ ─ ─ ﮞ ﮞ ─
تُ│ چ│ نا│ دَر│ دِ │ لِ │مَن│رَف│ تِ│کِ│جا │ دَر│ بَ│ دَ│ نی
ﮞ ﮞ ─ ─ ﮞ ﮞ ─ ─ ﮞ ﮞ ─ ─ ﮞ ﮞ ─
↓
ﮞ ﮞ ─ ─ | ﮞ ﮞ ─ ─ | ﮞ ﮞ ─ ─ | ﮞ ﮞ ─
ﮞ ﮞ ─ ─ | ﮞ ﮞ ─ ─ | ﮞ ﮞ ─ ─ | ﮞ ﮞ ─
ت َتَ تَن تَن|تَ تَ تن تن | تَ تَ تن تن| تَ تَ تن
فَعَلاتن فَعَلاتن فَعَلاتن فَعَلن
همان طور که ملاحظه کردید پس از تقطیع هجایی نظم موجود میان هجاها را پیدا کردیم و دیدیم که که آنها چهارتا چهارتا نظم می پذیرند. علائم صوتی آنها را نوشتیم و با مراجعه به جدول افاعیل، دیدیم که بر وزن فعلاتن است. اما همیشه این طور نیست که وزن دو مصرع یک بیت شعر و طرز قرار گرفتن هجاهای آن درست مثل هم باشند. در بیشتر موارد اختلافاتی بین هجاهای دو مصرع دیده می شود به بیت زیر توچه کنید:
دل من همی داد گویی گوایی که باشد مرا روزی از تو جدایی
↓دِ │ لِ│ مَن│ هَ │ می│ دا د │گو│ یی│ گُ │وا│ یی │
ﮞ /ﮞ/ ─ ﮞ ─ ─ ﮞ ─ ─ ﮞ ─ ─
کِ│ با│ شَد│ مَ │را │ رو│ زی│ از│ تُ │جُ│ دا│ یی
ﮞ ─ ─ ﮞ ─ ─ / ─ / ─ /ﮞ/ ﮞ ─ ─
میبینیم که در هجاهای دوم، هفتم و نهم، دو مصرع با هم اختلاف دارند؛ در حالیکه اصلا اختلاف در وزن و هجا در عروض فارسی پذیرفتنی نیست. این نکته را قبلا آموخته ایم . امروز میخواهیم درست به این نکته بپردازیم که این اختلافات حاصل چیست و شاعر تا کجا و در کجا اجازه دارد که این اختلافها را در شعر نادیده بگیرد. بحثی که امروز وارد آن می شویم “اختیارات شاعری” نام دارد. بدون داشتن اشراف بر مسائل اختیارات شاعری نمیتوان گفت که عروض را آموختهایم. اختیارات شاعری در واقع مواردی را نشان میدهد که شاعر میتواند از قواعد اصلی عروض تخطی کند، اما خود این تخطیها اموری قاعدهمند هستند. یعنی شاعر نمیتواند در هر جا و به هرصورتی به بهانهی اختیار شاعری قواعد وزن را زیر پا گذارد. مثلا در بیت بالا با چه مجوزی در هجاهای دو مصراع همگونی رعایت نشده است؟
اختیارات شاعری را در وهلهی اول به دو گروه تقسیم می کنند:
الف- اختیارات زبانی یا لفظی
ب- اختیارات وزنی
الف- اختیارات زبانی یا لفظی اختیاراتی است که شاعر با زبان و شیوه ی تلفظ خود اعمال میکند. مثلا در هر زبانی کلماتی وجود دارند که- به تنهایی یا در جمله- دو یا چند تلفظ دارند و شاعر اختیار دارد که هر کدام را خواست به کار ببرد و… اختیارات زبانی بر دو نوع است:
۱- امکان حذف همزه- در فارسی اگر پیش از همزهی آغاز هجا حرف صامتی بیاید (همزه بین یک صامت و یک مصوت قرار گیرد) میتوان آن را حذف کرد. مثلا واژهی یک هجایی “آب” را در نظر بگیرید. اگر پیش از آن صامتی مثل “ر” بیاید می توان در تلفظ همزه را حذف کرد. مثلا میتوانیم “در│آب ” را “دَ│راب” بخوانیم یا “از │این” را “اَ│زین” بخوانیم. اینکه ما به کدام صورت بخوانیم در وزن واژه و نوع هجاها تاثیر میگذارد
در │آب دَ│راب از│این اَ│زین
─ ─ﮞ ﮞ ─ﮞ ─ ─ ﮞ ─
توجه- اگر به خاطر داشته باشید پیش از این هم در مورد حذف همزه- در بخش خط عروضی- صحبت کرده بودیم. حالا هم بر آنچه آموختهاید تاکید میکنیم و میگوئیم این، یکی از اختیارات شاعری است. به مثال های زیر توجه کنید:
نه آدمی که اگر آهنین بود شخصی در آفتاب جمالت چو موم بگدازد
↓
نَ│ آ │ دَ│ می│ کِ│ ا│َ گَر│ آ│ ه │َ نی│ بُ│ وَد │ شَخ│ صی│
ﮞ ─ ﮞ ─ ﮞ ﮞ ─ ─ ﮞ ─ ﮞ ─ ─ ─
دَ │را│ فِ│ تا │ بِ│ جَ│ ما│ لَت│ چُ│ مو م │ بُگ│ دا │ زَد │
ﮞ ─ ﮞ ─ ﮞ ﮞ ─ ─ ﮞ ─ ﮞ ─ ─ ─
اگر توجه کنید کلمات “آدمی”، “آهنین” و “آفتاب” با همزه آغاز میشوند. در “آدمی” شرایط حذف همزه وجود ندارد، در حالیکه شاعر میتواند در”آهنین” و “آفتاب” همزه را حذف کند. اما او فقط در واژهی “آفتاب” همزه را حذف کرده است و در “آهنین ” آن را کامل میخواند و از اختیار خود استفاده می کند.
سعدی نظر از رویت کوته نکند هرگز ور روی بگردانی در دامنت آویزد
↓
سَع│ دی│ نَ│ ظَ│ رَز│ رو│ یَت│ کو│ تَه│ نَ│ کُ │ نَد│ هَر│ گِز│
─ ─ ﮞ ﮞ ─ ─ ─ ─ ─ ﮞ ﮞ ─ ─ ─
وَر│ رو│ی│ بِ│ گَر│ دا│ نی │دَر │ دا│ مَ│ نَ │ تا│ وی│ زَد│
─ ─ ﮞ ﮞ ─ ─ ─ ─ ─ ﮞ ﮞ ─ ─ ─
اگر توجه کنید شاعر در هجاهای پنجم مصرع اول و دوازدهم مصرع دوم از اختیار حذف همزه استفاده کرده است.
– تغییر کمیت مصوتها- گاهی شاعران بنا به ضرورتی که پیش میآید مصوت کوتاه را بلند یا مصوت بلند را کوتاه تلفظ میکنند. از این جهت تغییر کمیت مصوتها را به دو بخش تقسیم میکنیم:
الف- بلند تلفظ کردن مصوتهای کوتاه- در سه موقعیت شاعر میتواند مصوت کوتاه را کشیده تلفظ کند، تا بلند به حساب آید:
– مصوت کوتاه پایان کلمه. مثل خانه- بهر ِ- مایه
– کسرهی اضافه که به آخر کلمات وارد میشود. مثل کسرهی “ل” در “دل ِمن ” یا کسرهی “ر” در “هنر ِ مرد”
– “و” یا ضمهی عطف. مثل ، مرد و زن- دل ودین و…
مثال برای مورد اول:
نبینی باغبان چون گل بکارد چه مایه غم خورد تا گل برآرد
↓
نَ│ بی│ نی│ با│ غِ│ با│ چُن│ گُل│ بِ│ کا│ رَد│
ﮞ ─ ─ ─ ﮞ ─ ─ ─ ﮞ ─ ─
چِ│ ما│ یِ │غَم│ خُ│ رَد│ تا│ گُل│ بَ│ را│ رَد│
ﮞ ─ /ﮞ/ ─ ﮞ ─ ─ ─ ﮞ ─ ─
اگر توجه کنید در هجای سوم مصرع اول ودوم اختلاف هست. هجای سوم مصرع اول بلند است در حالی که هجای سوم مصرع دوم کوتاه است. هجای سوم مصرع دوم به مصوت کوتاه ” ─ ِ” یا “های حرکت غیرملفوظ” ختم شده است، پس میتواند بلند تلفظ شود. در نتیجه شاعر با استفاده از اختیار بلند تلفظ کردن مصوت کوتاه، هجای کوتاه را بلند در نظر گرفته است.
توجه- اگر هجایی با هجای معادلش در مصراع دیگر برابر نباشد، علامت هر دو هجا را میگذاریم وقتی معلوم شد که طبق اختیارات شاعری با هجای معادلش برابر است، علامت قبلی آن را خط میزنیم، علامت اصلی را می گذاریم.
مثال برای مورد دوم (کسرهی اضافه)
کدام چاره سگالم که با تو در گیرد کجا روم که دل من دل از تو برگیرد؟
↓
کُ│ د ا م│ چا │ ر │ِ س │ِ گا│ لَم│ ک │ِ با │ تُ│ دَر│ گی│ رَد│
ﮞ ─ﮞ ─ ﮞ ﮞ ─ ─ ﮞ ─ ﮞ ─ ─ ─
کُ│ جا│ ر│َ وَم│ ک │ِ د │ِ ل │ِ مَن│ د │ِ لَز│ تُ│ بَر│ گی│ رَد│
ﮞ ─ ﮞ ─ ﮞ ﮞ /ﮞ/ ─ ﮞ ─ ﮞ ─ ─ ─
همانطور که میبینید در هجای هفتم مصرع دوم، با استفاده از اختیار بلند تلفظ کردن مصوت کوتاه (در اینجا کسرهی اضافه یا همان مصوت “─ ِ” است) هجای کوتاه “ل ِ” را بلند تلفظ کرده و در مقابل هجای بلند قرار داده است.
مثال برای مصوت “─ ُ” یا ضمهی پایان کلمه:
تو کجایی تا شوم من چاکرت چارقت دوزم کنم شانه سرت
↓
تُ │کُ│ جا│ یی│ تا│ شَ│ وَم│ مَن│ چا│ کَ│ رَت│
/ﮞ/ ﮞ ─ ─ ─ ﮞ ─ ─ ─ ﮞ ─
چا│ رُ│ قَت│ دو│ زَم│ کُ│ نَم│ شا│ ن │ِ سَ│ رَت│
─ ﮞ ─ ─ ─ ﮞ ─ ─ /ﮞ/ ﮞ ─
همانطور که میبینید در هجاهای اول و نهم دو مصرع اختلاف دارند. در هجای اول در مصرع اول از اختیار شاعری بلند تلفظ کردن مصوت کوتاه استفاده شده است و هجای کوتاه برابر هجای بلند قرار گرفته و در هجای نهم در مصرع دوم از بلند تلفظ کردن مصوت کوتاه استفاده شده است.
مثال برای مورد سوم (“و ” یا ضمهی عطف )
من هم اول روز دانستم که عشق خون مباح و خانه یغما می کند
↓ (سعدی )
مَن│ هَ│ مَو│ وَل│ روز │د ا│ نس│ تَم│ ک │ِ عشق│
─ ﮞ ─ ─ ─ﮞ ─ ─ ─ ﮞ ─
خُن│ مُ│ با│ حُ│ خا│ ن │ِ یغ│ ما│ می│ کُ│ ند│
─ ﮞ ─ / ﮞ/ ─ ﮞ ─ ─ ─ ﮞ ─
میبینید که در هجای چهارم، هجای کوتاه در مفابل هجای بلند قرار گرفته است. چون هجای بلند مصرع اول را نمیتوان کوتاه تلفظ کرد، پس باید هجای کوتاه مصرع دوم را طبق قاعده بلند تلفظ کرد.
مثال برای مصوت کوتاه فتحه که تنها در آخر کلمهی “نه” ظاهر میشود و بسیار کم اتفاق میافتد:
نه سبو پیدا در این حالت نه آب خوش ببین ولله اعلم باالصواب
(مولوی)
نَ │ سَ │ بو │ پی│ دا│ دَ │ را│ حا│ لَت │ نَ │ آب │
/ﮞ/ ﮞ ─ ─ ─ ﮞ ─ ─ ─ ﮞ ─
خش│ ب │ِ بی│ وَل│ لا│ ه │ِ اَع│ لم│ بص│ صَ│ واب│
ﮞ ﮞ ─ ─ ─ ﮞ ─ ─ ─ ﮞ ─
هجای اول مصرع اول- همانطور که متوجه هستید- کوتاه است اما به ضرورت وزنی، طبق اختیار بلند تلفظ کردن مصوت کوتاه، بلند تلفظ شده است تا معادل هجای اول مصراع دوم باشد .
ب- کوتاه تلفظ کردن مصوت بلند- هرگاه در شعر کلماتی به مصوت های بلند “و” یا “ی” ختم شوند و بعد از آنها مصوتی بیاید، شاعر اختیار دارد که آنها را کوتاه تلفظ کند تا هجای بلندی که تولید کرده، کوتاه به حساب آید.
توجه داشته باشید که در زبان فارسی هرگاه دومصوت پشت سر هم بیایند قابل تلفظ نیستند از این جهت همیشه بین دو مصوت پی در پی یک صامت میانجی- که معمولا “ی” است- قرار میگیرد که به آن”ی” وقایه میگویند. مثلا:
دانا + ان ← داناان← دانایان
لیمو + ای ← لیموای← لیمویی
تبصره- از این اختیار در کلماتی که به مصوت “ا” ختم میشوند، نمیتوان استفاده کرد، چون نمیشود آن را کوتاه تلفظ کرد.
مثال برای کوتاه تلفظ کردن مصوت بلند “و” + “ی” + مصوت
تیر مژگان و کمان ابرویش عاشقان را عید قربان میکند
↓
تی│ ر │ِ مُژ│ گا│ نُ│ کَ│ ما│ ن │ِ اَب│ رو│ یَش│
─ ﮞ ─ ─ /ﮞ/ ﮞ ─ /ﮞ/ ─ /─/ ─
عا│ ش │ِ قا│ را│ عید │ قُر│ با │ می│ کُ│ نَد │
─ ﮞ ─ ─ ─ ﮞ ─ ─ ─ ﮞ ─
به هجاهای پنجم، هشتم و دهم مصرع اول توجه کنید. در هر سه مورد از اختیار شاعری استفاده شده است. دو مورد اول مربوط به بلند تلفظ کردن مصوت کوتاه است که شما با آن آشنا هستید، اما هجای دهم مصرع اول و دوم نیز با هم اختلاف دارند. آیا باز هم ممکن است که از بلند تلفظ کردن هجای کوتاه در مصرع دوم استفاده شده باشد؟ نگاه میکنیم به کلمهی “میکند” هجای “کُ” هجای دوم کلمه است، پس نمیتواند بلند تلفظ شود، زیرا تنها در هجای آخر اگر به مصوت کوتاه برخورد کنیم، میتوانیم آن را بلند تلفظ کنیم. پس اینکه در مصرع دوم از اختیار شاعری استفاده شده باشد منتفی است. اما در مصرع اول هجای “رو” آخرین هجای کلمهی “ابرو” است و به مصوت “─ َ” برخورد کرده و “ی” وقایه هم حضور دارد، در “یَش”.
پس شاعر در اینجا میتواند از اختیار شاعری کوتاه تلفظ کردن مصوت بلند استفاده کند که استفاده کرده است.
توجه- در کلمات تک هجایی مثل مو ، رو ، جو ، بو و غیره، شاعر حق ندارد مصوت “و” را کوتاه تلفظ کند
اما در واژهی “سو” که تک هجایی است، استثنائا، کوتاه تلفظ کردن مصوت بلند “و” جایز است.
سوی چاره گشتم به بیچارگی ندادم بدو سر به یکبارگی
↓
سو │ی │ِ چا│ ر │ِ گش│ تَم │ ب │ِ بی│ چا│ ر │ِ گی│
/─/ /ﮞ/ ─ ﮞ ─ ─ ﮞ ─ ─ ﮞ ─
نَ │ دا│ دَم│ ب │ِ دو │ سَر│ ب │ِ یک│ با│ ر ِ│ گی │
ﮞ ─ ─ ﮞ ─ ─ ﮞ ─ ─ ﮞ ─
در هجای اول مصراع اول شاعر “سو” را که علاوه بر مصوت “و” به مصوت کوتاه ” ─ ِ” هم بر خورد کرده، کوتاه تلفظ کرده است و در هجای دوم مصوت کوتاه را بلند تلفظ کرده است. یعنی در دو هجای پی در پی از دو امکان یا اختیار استفاده کرده است.
مثال برای کوتاه تلفظ کردن مصوت بلند “ی”:
سعدی از دست تو از پای در آید روزی طاقت بار ستم تا کی و هجران تا چند
↓
سَع │دی│ یَز│ دَس│ ت │ِ تُ │اَز │ پای │ د│َ را│ یَد│ رو│ زی│
─ /─/ ─ ─ ﮞ ﮞ ─ ─ ﮞ ﮞ ─ ─ ─ ─
طا │ قَ │ ت │ِ با │ ر │ِ س │ِ تَم│ تا│ کی│ یُ│ هج│ را│ تا│ چَند│
─ ﮞ /ﮞ/ ─ ﮞ ﮞ ─ ─ /─/ ﮞ ─ ─ ─ ─
در هجای دوم مصرع اول و در هجای نهم مصرع دوم شاعر مصوت بلند “ی” را کوتاه تلفظ کرده است- به صورت “سَع د ِ” و”تا ک ِ”- بدین ترتیب از اختیار کوتاه تلفظ کردن مصوت بلند استفاده کرده است.
ضمنا همانطور که میدانید در هجای سوم مصرع دوم نیز ازاختیار بلند تلفظ کردن مصوت کوتاه استفاده شده است.
توجه- اگر مصوت بلند “ی” درمیان کلمهای بسیط یا کلمهای با پسوند یا پیشوند یا ضمیر متصل باشد، قاعدهی “ب” (کوتاه تلفظ کردن مصوت بلند) صدق نمیکند، زیرا در این موارد مصوت “ی” همیشه کوتاه تلفظ میشود و اختیاری مورد استفاده قرار نگرفته است. مثل کلمات زیاد (ﮞ ─ ﮞ)- حیَل (ﮞ ─)- عامیانه (─ ﮞ ─ ﮞ)- بیاموز (ﮞ ─ ─ﮞ)
در مواردی که مصوت “ی” فقط کوتاه تلفظ میشود آن را با علامت کوتاه نشان میدهیم چون اختیاری وجود دارد