فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 29 اردیبهشت 1403

حاشا! که جز هوای تو باشد هوس مرا

حـاشـا! که جـز هوای تـو بـاشـد هوس مرایـا پـیـش دل گـذار کـنـد جـز تـو کـس مـرادر سـینه بـشـکنم نفس خـویش را بـه غمگـر بـی غـمـت ز سـینه بـر آید نفـس …

حـاشـا! که جـز هوای تـو بـاشـد هوس مرایـا پـیـش دل گـذار کـنـد جـز تـو کـس مـرا
در سـینه بـشـکنم نفس خـویش را بـه غمگـر بـی غـمـت ز سـینه بـر آید نفـس مـرا
فــریــاد مــن ز درد دل و درد دل ز تـــســتدردم بــبـیـن وهـم تـو بــه فـریـاد رس مـرا
گیرم نمی دهی بـه چـومن طـوطیی شـکراز پـیش قند خـویش مران چـون مگس مرا
زین سان که هست میل دل من به جانبتلیلی تـو میل جـانب من کـن، که بـس مرا
گـفـتـم کـه: بـاز پـس روم از پـیـش این بـلـابـگرفت سیل عشق تو از پیش و پـس مرا
ای اوحـــدی، هــوای رخ او مــکـــن دلـــیــربنگر که: چون گداخته کرد این هوس مرا؟

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج