حـاشـا! که جـز هوای تـو بـاشـد هوس مرایـا پـیـش دل گـذار کـنـد جـز تـو کـس مـرادر سـینه بـشـکنم نفس خـویش را بـه غمگـر بـی غـمـت ز سـینه بـر آید نفـس …
حـاشـا! که جـز هوای تـو بـاشـد هوس مرا | یـا پـیـش دل گـذار کـنـد جـز تـو کـس مـرا |
در سـینه بـشـکنم نفس خـویش را بـه غم | گـر بـی غـمـت ز سـینه بـر آید نفـس مـرا |
فــریــاد مــن ز درد دل و درد دل ز تـــســت | دردم بــبـیـن وهـم تـو بــه فـریـاد رس مـرا |
گیرم نمی دهی بـه چـومن طـوطیی شـکر | از پـیش قند خـویش مران چـون مگس مرا |
زین سان که هست میل دل من به جانبت | لیلی تـو میل جـانب من کـن، که بـس مرا |
گـفـتـم کـه: بـاز پـس روم از پـیـش این بـلـا | بـگرفت سیل عشق تو از پیش و پـس مرا |
ای اوحـــدی، هــوای رخ او مــکـــن دلـــیــر | بنگر که: چون گداخته کرد این هوس مرا؟ |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج