فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 1 خرداد 1403

توبه عارفانه

غلامحسین خورشیدی

به نام خدا

(توبه)

اگر می خواری و مستی رها کردم ، خطا کردم!
وگر با ساقی و شاهد جفا کردم ، خطا کردم!
دلم گر سوی واعظ شد گناهم بود و می دانم
جماعت هر چه من با او به پا کردم ، خطا کردم!
اگر بیرون نهادم پا من از کوی سیه چشمان
وگر با غیر مه رویان صفا کردم ، خطا کردم!
اگر نشکستمی عهدی که با دیگر کسان بستم
وگر جز عهد ساقی را وفا کردم ، خطا کردم!
اگر غیر پریسا را به دل راهی بشد یادش
بجز بر وصل رویش گر دعا کردم ، خطا کردم!
فریبم داد اگر واعظ گنه کردم گنه کردم
ز بهر جنت ار بیع و شرا کردم ، خطا کردم!
اگر جز ماه رویت را پرستیدم پری سیما
عبادت گر ز بهر هر خدا کردم ، خطا کردم!
مرا عمری گذشت و بس دویدم کو به کو دانم
اگر جز در ره کویت فدا کردم ، خطا کردم!
درون دل بغیرت ار رهی دادم پشیمانم
وگر در سر بجز یاد شما کردم ، خطا کردم!
گرم از دیده بان ره به هم خوردم شها چشمی
من این استم به جانم ار روا کردم ، خطا کردم!
اگر گوش خود آزردم ز وعظ مفتی بی جان
تلف عمری اگر با ذی العبا کردم ، خطا کردم!
اگر جز پیش رویت ای بت برده دل و دینم
نمازی را ادا یا که قضا کردم ، خطا کردم!
کنونت توبه آوردم بفرما تا چه سازم من
تو خود دانی و می دانم چه ها کردم ، خطا کردم!
اگر کس را دلی باشد ، پناه دل تو تنهایی
اگر جز ملجا دل را صدا کردم ، خطا کردم
دلم رنجیده اندر شد به زندان هوس هایم
ستم هایی که با این بی نوا کردم ، خطا کردم
گدا بودیم و شه بودی ، من این دانستمی اما
فراموش ار ره و رسم گدا کردم ، خطا کردم
مرا گفتی که با غیر تو ننشینم ، کنون ای مه
اگر همراهی اهل دغا کردم ، خطا کردم
تو بودی شاهد بی تا و مجلس بی تو بی رونق
اگر بزمی مها بی تو به پا کردم ، خطا کردم
اگر با تیر مژگانت دلم در خون شنآور شد
شکایت پیش هر صاحب قبا کردم ، خطا کردم
نشاندم گر که چیزی را به جای تاری از مویت
اگر دنیا و عقبی نی رها کردم ، خطا کردم
به جای نازش ار تازش نمودی مرحبا بر تو
اگر رازی از اینت بر ملا کردم ، خطا کردم
نگه گر برگرفت “عارف” ز بالایت پشیمان شد
بغیرت دیده گر یک دم مها کردم ، خطا کردم!

غلامحسین خورشیدی
(عارف)

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران