فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 17 اردیبهشت 1403

باید که شیو ه ی سخنم را عوض کنم (ناصر فیض )

 

 

 

ناصر فیض

پیراهنی به غیر غزل نیست…

باید که شیو ه ی سخنم را عوض کنم

شد، شد، اگر نشد، دهنم را عوض کنم


گاهی برای خواندن یک شعر لازم است

روزی سه بار انجمنم را عوض کنم

از هر سه انجمن که در آن شعر خوانده ام

آنگه مسیر آمدنم را عوض کنم

در راه اگر به خانه ی یک دوست سر زدم

اینبار شکل در زدنم را عوض کنم

وقتی چمن رسیده به اینجای شعر من

وقت است قیچی چمنم را عوض کنم

پیراهنی به غیر غزل نیست در برم

گفتی که جامه ی کهنم را عوض کنم-

دستی به جام باده و دستی به زلف يار

پس من چگونه پيرهنم را عوض کنم؟

شعرم اگر به ذوق تو باید عوض شود

با ید تمام  آنچه منم را عوض کنم

دیگر زمانه شاهد ابیات زیر نیست

روزی که شیوه ی سخنم را عوض کنم

باید پس از شکستن یک شاخ دیگرش

جای دو شاخ کرگدنم را عوض کنم

مرگا به من! که با پر طاووس عالمی

یک موی گربه ی وطنم را عوض کنم

وقتی چراغ مه شکنم را شکسته اند!

باید چراغ مه شکنم را عوض کنم

عمری به راه نوبت ماشین نشسته ام

امروز می روم لگنم را عوض کنم

تا شاید اتفاق نیفتد از اين به بعد

روزی هزار بار فنم را عوض کنم

با من برادران زنم خوب نیستند

باید برادران زنم را عوض کنم!

دارد قطار عمر کجا می برد مرا؟

یارب! عنایتی! ترنم را عوض کنم

ور نه ز هول مرگ زمانی هزار بار

مجبور می شوم کفنم را عوض کنم