فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 19 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

یاسررشیدپور – همسفر

مرا افسون خود کردی و افتادم به هر راهی
که شد سهمِ من از دنیا فقط سوزِ شبانگاهی

تو از تنهایی و بغض و غمِ شبها چه میدانی
زدی آتش به جان من ، که هردم میکشم آهی

به امید وفای تو جوانی را هدر دادم
کشد عشقت مرا تا ورطه های پوچِ گمراهی

فقط در درس بی مهری تویی شاگرد ممتاز و
فقط در مُلک دلسنگی مقامت عالی و شاهی

برو دیگر نمی خواهم که برگردی،نمی خواهم
بپرسی حال و احوالم ، که از آن خوب آگاهی

و من عزم سفر دارم بدون همسفر آری
برو لطفا نکن دیگر مرا چون سایه همراهی

#یاسررشیدپور

شاعر یاسررشیدپور

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو