شب همه شب، چشم به در داشتم
چاره به جز صبر ، مگر داشتم
چاره به جز صبر ، مگر داشتم
سفرۀ شب پهن شد و ، آن میان
آینه ی مهرِ تو بر داشتم
تا بگذاری به سر شانه ، سر
حسرت یک ، شانه به سر داشتم
در رهِ عشق تو فقط درد و رنج
بود همه آنچه ثمر داشتم
یک نظر از هر نظر افتادم – از
هر نظری با تو نظر داشتم
ای تو همه مرجع اخبار عشق
بی تو کجا از تو خبر داشتم
در پی یک شعله ، چراغ آمدم
لاله شدم ، خونِ جگر داشتم
تا به هوایت نفسی سر کشم
بال در آوردم و پر ، داشتم
#یاسررشیدپور
شاعر یاسررشیدپور
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو