درد دل را کس ندانست تو زه دانسته نگو///هر کسی دل را شکسته تو زه شکستن نگو
هر کسی دوستم بشد درصف دشمن قد کشید///تو دگر به من عزیز دوست ودشمن ها نگو
من خودم دادم به دل عشق. بهر بلبل برده ام///تو دگر اینجا نشین از عشق بلبل بهم نگو
بلبلی بر سنگ نشست و سالیان بر گل بخواند///ان گل است تنها بماند تو زه اوازش نگو
دیگرت بس چرا داری تو ناله ها زه درد///درد گودرز را کس نفهمید تو زه درد هایت نگو
هر کسی دوستم بشد درصف دشمن قد کشید///تو دگر به من عزیز دوست ودشمن ها نگو
من خودم دادم به دل عشق. بهر بلبل برده ام///تو دگر اینجا نشین از عشق بلبل بهم نگو
بلبلی بر سنگ نشست و سالیان بر گل بخواند///ان گل است تنها بماند تو زه اوازش نگو
دیگرت بس چرا داری تو ناله ها زه درد///درد گودرز را کس نفهمید تو زه درد هایت نگو
شاعر گودرز بختیار
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو