((مرداب))
مغرورتر از موجی،بی خانه تر از بادی
هیهات ! اگر گاهی از ما بُکُنی یادی
مغرورتر از موجی،بی خانه تر از بادی
هیهات ! اگر گاهی از ما بُکُنی یادی
هر لحظه به یک راهی با نخوت و خودخواهی
این کوچه گمراهی ،نامش شده آزادی
ای سَمبُل نفسانی!ای نماد شیطانی!
باحجمِ غلطهایت، سرچشمه ی ایرادی
گاهی به نگاهی مَست،گاهی به هوایی پَست
دل بَستی و دل کَندی، در حاشیه افتادی
این راه به مرداب و وجدان تو در خواب است
با بار گناهانت خرسندی و دلشادی
ای قاصدِ هرجایی!تکرار نخواهی شد!
چون زهر هلاهل بود، زجری که به من دادی
از فکر تو تا “کیوان” چون فاصله افتاده
پس قصه فراموش و با خاطره ، همزادی
((کیوان بخشی پور))
دی 1396
شاعر کیوان بخشی پور
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو