فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 25 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

کمال مسیبی – قله پستی

ای آشنا (1 ) که بار عداوت به شانه ها زده ای
بنای الفت مارا ز خانه ها زده ای

مگر چه بوده گناهم چنین ز نامردی
شرر ز کینه و زخم زبانه ها زده ای

طعام سفره ما را نخورده ای تو مگر
شکسته حرمت نانش بهانه ها زده ای

زبار این همه تهمت شکسته ای دل ما
سرشک دیده ما را به دانه ها زده ای

نه دیده ای غم رنج و نه سوز درد مرا
نمک به زخم کهنه حنّانه ها زده ای

نوشته لوح بی حیایی خود را به سینه ها
به اوج قله پستی نشانه ها زده ای

نهاده تاج شرارت به سر زناخردی
قدم به راه فتنه فتانه ها زده ای
( 1 ) : خطاب به آشنایی است که با شهادت دروغ خود در دادگستری ابهر موجب از هم پاشیده شدن خانواده ام گردید

شاعر کمال مسیبی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو