“کاوه ی رنجور”
ما پایکوب چکمه های زور هستیم
ما روز و شب در یوغ صد دستور هستیم
ما در حصار سایه های جهل وموهوم
ما در خرافات عیان محصور هستیم
بیگانه ای با خود شدیم اصلا که هستیم؟
از این “من” ِ خود نیز حتی دور هستیم
صد امر و نهی از هر طرف باید شنیدن
در ظاهر آزاد و ولی مجبور هستیم
ما را چپاول میکند با یک ببخشید
شرمنده «مأموریم و ما معذور هستیم»
ما راچه بر کنکاش در بند و قوانین
بر “صمّ وبکم” هر زمان منشور هستیم
از زندگی جز رنج و حسرتها چه دیدیم؟
ما زنده ی بازنده ی در گور هستیم
ماهور و شور از ما جدا افتاد و تنها
درد آشنای جنگ با شیپور هستیم
با اینکه از ما حقمان را دور دیدید
هرلحظه بر احقاق آن مسرور هستیم
هی بغض پشت بغض فریاد خموشیم
ما کاوه ی غمدیده ی رنجور هستیم
اصلا بگیر آری به دار آویز ما را
حق با شما ما وصله ی ناجور هستیم
#نسرین_حسینی
2/7/1401