شكل جان دادنِ من ، شيوه ى دلخواهِ تو بود
دردِ من سينه ى تَنگيـست ، كه همراه ِ تو بود
دردِ من سينه ى تَنگيـست ، كه همراه ِ تو بود
عقل ميگفت نَـرو ، دل به تلاطم ميرفت…!!
نَنـگ بر سينه ى بيمـار كه گمراه ِ تو بود …
گاه از چـاله گذشـتم ، قَـدَمِ بَعــد اما،،
از بدِ بخـتِ سياهم ، به تَهِ چـاه تو بود…
هر كجا خواستم از چشم تو آسوده شوم
پشت اين خـواسته ، فرمايشِ اكـراه تو بود…
“دوستت دارم”ِ در ظاهر و در دستت زهر!!
آه … در باورَ من ، جمله ى كوتاهِ تو بود…
گاه گاهى به دعا ميشدم از درد ، ولى
چه بگويم كه خدا بنده ى درگاهِ تو بود
دردِ من ، حسرتِ چشمـانِ پلنگيست كه مُرد!
آخرين خـاطره اش ، منظره ى مـاهِ تو بود …
#کارن_مقدم
شاعر کارن مقدم
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو