فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 22 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

کارن مقدم – ديگر نميمانم

جهان بعد از تو بر من تيره خواهد بود ، ميدانم
پريشانى و شب ميماند و اندوه بر جانم

دليل خنده هايت از شبِ اول مشخص بود…
دليل گريه هاى هر شب خود را نميدانم ..!!

شباهنگـام ، زنـگِ نـاله از كُنـجِ اتاقى سرد …
بر اين كابوس رخوت بارِ غم ، هر سفره مهمانم

به عشقت ، بارها از توبه كردن “توبه” ميكردم
تو بد كردى و من از “توبه هاى” خود پشيمانم

بگو من بنده ى عشقم و يا “عشق” است در بندم؟
نگهبانم ، ولى در گوشه ى تاريكِ زندانم…!

دل از اين ابرِ باران زا بريدن كار سهلى نيست!
تو ميدانى كه حتى تشنه ى يك قطره بارانم…

تو ميدانى كه دنيا بعد از اين با من چه خواهد كرد
ولى مـن بـا تو حتـى يـك شبِ ديگر نميـمانم

#كارن_مقدم

شاعر کارن مقدم

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو