راشد انصاری
چيزهايي را كه من با چشم خويش ،
ديده ام در شهر ! آيا ديده اي ؟
زشت و زيبا هر كجا باشد، ولي
زشت ها را گاه يك جا ديده اي؟!
آدم مسوولِ خوش قولي بگو،
اتفاقي اين طرف ها ديده اي؟
بر سر تقسيم بيت المال، گاه
عده اي در حال دعوا ديده اي؟
در ميان سفره ي بي چاره ها
جز كمي نان و مربا ديده اي؟
از خوشي مُرديم ! جداً مثل ما،
ملتي را توي دنيا ديده اي؟!
چيز خاصي از هنر در دختران
جز دماغ رو به بالا ديده اي؟!
(بيت قبلي از دهانم رفت در!
شاعري بي ذوق چون ما ديده اي؟!)
روي تك پوش پسرها چهره اي
غير ليلا و شكيلا ديده اي؟!
شيخ ما هم آش خورد و جاش نيز
اشتهايي اين چنين را ديده اي؟!
«كار هر بز نيست خرمن كوفتن»
اين تويي«خالو» كه دنيا ديده اي؟!