ای داد از دست فلک فقطم درد داد
فقطم درد داد از دست فلک ای داد
فقطم درد داد از دست فلک ای داد
از رنج گفتند و از رنج نوشتم
ای وای نشد شاد هرگز این دل ناشاد
این آیه ی نحس بر پیشانی من حک شده گویا
بر فرق سرش کوفت مادر ایّام تا مرا زاد
با عشق یکی زاده شدیم،در خفّت
شد هر دویِ ما را این غمْ غمِ مادرزاد
عشق و من و نفرت همبازی یک کوچه شدیم
افسوس که نفرت همه ی عشق مرا داد به باد
#پیمان_انگشتان_رازلیقی
شاعر پیمان رازلیقی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو