فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 22 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

پیری

مرتضی برخورداری

پیری
کم کم این تاب و تب عشق زسر می افتد
قافله از ره و وادی زخطر می افتد

کوچه ی عشق که سرهای رقیبان بشکست
در غم بی کسی از شوق گذر می افتد

هم به تن جامه ی احرام کند زلف سیه
هم به افسون بتان رمی جمر می افتد

تکیه بر تخت زند عقل فراموش شده
دولت عشق به یک توطئه بر می افتد

خَم شود قامت و پاییز شود گونه ی سرخ
عقرب از دامن پُر مهر قمر می افتد

لشکر دل نشود یاغی چشمان سیه
که کلاه سر و شمشیر کمر می افتد

رسم ایام چنین است که بعد از گذری
ارث شیرین پدر سوی پسر می افتد

خالی ازرهرو عاشق نشود ساحت عشق
گرچه غم بردل و خونی به جگر می افتد

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران