آبی آسمونمو به رنگ چشمات میکشم
به جای خورشید اون بالا یک گل آفتاب میکشم
اگر تو منت بذاری به چشم من نگاه کنی
تو خواب برای ماهیها یک بغل مهتاب میکشم
اگر چشات قصه دارن، از روزگار غصه دارن
نذر نگاه خوشگلت سوره “صافات” میکشم
از تو کتاب بچگی یه دنیا حرف دارم واست
هر چی گل یاس سپید به زیر پاهات میکشم
یه روز میاد تا که منم، مثل نسیم یواشکی
تو عطر تو قایم میشم، دست لای موهات میکشم
خوب دیگه انگار تمومه، نقاشی شد حرف دلم
تنگ بلور عشقمو کنار دستات میکشم
به جای خورشید اون بالا یک گل آفتاب میکشم
اگر تو منت بذاری به چشم من نگاه کنی
تو خواب برای ماهیها یک بغل مهتاب میکشم
اگر چشات قصه دارن، از روزگار غصه دارن
نذر نگاه خوشگلت سوره “صافات” میکشم
از تو کتاب بچگی یه دنیا حرف دارم واست
هر چی گل یاس سپید به زیر پاهات میکشم
یه روز میاد تا که منم، مثل نسیم یواشکی
تو عطر تو قایم میشم، دست لای موهات میکشم
خوب دیگه انگار تمومه، نقاشی شد حرف دلم
تنگ بلور عشقمو کنار دستات میکشم
شاعر پیام بختیاری (گویا)
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو