فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 21 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

پژند محرر صفايي – یاران عشق

روح و جانم را گرفته درد بی پایان عشق
در دل من دیرگاهیست آمده دوران عشق

روح خشکم درعطش میسوخت از ناباوری
باورم سیراب شد از بخشش باران عشق

جمع مستان را چو دیدم پایکوبان آنچنان
دردلم غوغا بپا کرد حال میخواران عشق

هیچ میدانی؟ سلامت را نمی جویند هیچ
این همه دلداده گان و خیل بیماران عشق

بسته بودم چشم برعشق از هراس عاشقی
عاشقان دیدم‌ رها بنشسته اندر دام عشق

چون شدم از دل جدا در این جهان غمزده
شددلم بندی عشق درجمع غمخواران عشق

صحبت معشوق اینجا نیست جز ذکر دعا
تحفه شان باشد همین انگار، عیاران عشق

شعله از دل می کشد سر در تمنای وصال
همتی بهر دعا خواهد دل از ، یاران عشق

پژند.


شاعر پژند محرر صفايي

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو