مسعود احمدی
شبی عاقبت
دختر خورشید را
خواهم دزدید
و به جنگل خواهم گریخت
سالهاست
به نردبانی بلند
می اندیشم !
(۱)
***
خواب دیده ام بانو
خوابی عجیب !
خواب دیده ام که خواب هایت را دزدیده اند !
دل واپس ام
که از میان خواب هایت
فقط
مرا
بدزدند !
(۲)
***
دهقانم
پیراهنی زرد
پوشیده ام !
تاریکی های تان را
به آتش خواهم کشید
شبی
با شعر های چارخانه ام !
(۳)
***
نیافته ام دیواری
_هنوز_
که سایه اش را تکیه دهم
کج
جوش خورده است
شهری که
دست معمارش شکسته بود !
(۴)
***
انتهای شب را
دوست دارم !
وقتی که
جهان را
تاریک می کنی !
من می مانم
و لب هایی
که برای خاموش کردن آخرین شمع
غنچه می شود !
(۵)
***
مسعود احمدی .
لطفا بهترین و ضعیف ترین کوتاه ها را با ذکر شماره اعلام فرمایید . سپاس
بخش شعر سپید | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران