من از تمام جهان ، یک ترانه می خواهم
کمی غمین و کمی عاشقانه میخواهم
به زیر نور قشنگ مه جهان افروز
خیالی و قلمی شاعرانه می خواهم
من از ترنّم باران ، به وقت زردیِ برگ
به زیر چتر تو ، راهی به خانه می خواهم
من از درخشش یک صبح و پرتو خورشید
نگاهی و نفسی صادقانه می خواهم
من از تلاطمِ امواج و رقص ماهی ها
نسیم ساحل و زلفی و شانه می خواهم
من آن دو بال پر از شوق هجرت ، از مرغان
که پر زنم به رهی بی نشانه می خواهم
من از درخت حیاتم ، که از غمت خشکید
برای زنده شدن ، یک جوانه می خواهم
من از تمام غزل های عاشقانه و ناب
زِ لعلِ تو سخنی عامیانه می خواهم
بیا و دیده ی گریان من نگر تا صبح
که دیدن مه رویت ، شبانه می خواهم
من از شکستن قلبم به زیر پای غرور
برای وصله زدن ، یک بهانه می خواهم
.
شاعر پروین جهانگیر عصر
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو