فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 25 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

پرویز جنتی محب – جاده چالوس

ما؛ (من ـ تو) ماشين، جاده‌ي چالوس و باران
با عطرِ شيرينِ تنت مأنوس و باران

موسيقيِ تُردِ «كوهِن»* از شيشه لب‌ريز
خوابيده در پِلكت پَرِ طاووس و باران

سوسوي چشمانِ تو در تاريكيِ شب ـ
در صورتت مثلِ دوتا فانوس و باران

هر قطره دارد مي‌زند چنگي به شيشه؛
در گوشِ من، هر قطره چون ناقوس و باران

من خواستْگاري مي‌كنم از چشم‌هايت؛
آماده‌ام عشقِ تو را پابوس و باران

ـ : يك زندگيِ مشترِك را پابگيران…
…«نه» گفتنت را مي‌شوم مأيوس و باران…

* ترانه‌سرا و خواننده‌ي كانادايي


شاعر پرویز جنتی محب

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو