فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 12 مهر 1403

پایگاه خبری شاعر

پختگی شعر رودکی نشان می‌دهد فن شعر پیش از او سابقه داشته است



به گزارش خبرنگار پایگاه خبری شاعر به نقل از (ایبنا)، محمد دهقانی نویسنده، مترجم، منتقد ادبی، استاد دانشگاه و روزنامه‌نگار ایرانی است. او عضو سابق هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران بود و پایان‌نامه دکتری خود را با موضوع «تاریخ نقد ادبی در ایران» و به راهنمایی عبدالحسین زرین‌کوب نوشت. نوشته‌های دهقانی در نشریاتی چون نگاه نو و فصلنامه نقد کتاب ادبیات منتشر شده‌است. وی همچنین نویسنده مجموعه آثاری با عنوان «تاریخ و ادبیات ایران» است که از طرف نشر نی در چندین سال اخیر چاپ و منتشر شده است. او در این مجموعه آثار به صورت گزیده و تاریخی به شاعران موثر بر تاریخ وجریان ادبی ایران پرداخته است و هر جلد از کتاب را به یک شاعر و یا ادیب اختصاص داده است. در ادامه با گفت وگوی پایگاه خبری شاعر با محمد دهقانی، همراه ما باشید.

چنانچه بخواهیم شعر ایرانی را به مثابه قدمت در تاریخ مورد مطالعه قرار دهیم، این قدمت به کجا برمی‌گردد؟

اسناد و شواهد بسیار پراکنده وجود دارد که قدمت شعر فارسی را از حدود قرن سوم هجری برآورد کرده است. اما آنچه که مسلم است با توجه به فصاحت، بلاغت، شوریدگی و پختگی ای که در شعر رودکی و شاعران هم عصر او در قرن سوم هجری وجود دارد، نمی‌توان پذیرفت این روند بدون هیچ پشتوانه‌ای اتفاق افتاده است. این میزان از پختگی، نشان می‌دهد فن و سازوکار شعر به پیش از او باز می‌گردد. همان‌طور که شاعرانی چون رودکی و… در قرن ۲ متولد شده بودند و پختگی آثار آنها مرهون جریانی پیش از این است؛ با این وصف می‌توان استنباط کرد که تاریخ سرایش نخستین نمونه‌های شعر فارسی از قرن دوم هجری و شامل اشعاری است که به دست ما نرسیده و از بین رفته است. در واقع با این نگاه می‌توان گفت که شعر فارسی حدود ۱۲۰۰ الی ۱۲۵۰ سال در تاریخ ادبیات ایران قدمت دارد.

اولین نشانه‌هایی که از شعر فارسی در تاریح ادبیات دیده شده است به طور مشخص نشان‌دهنده شعر در چه قالب و سبکی است و تا چه اندازه به معیارهای چون موزون و مقفی بودن، پایبند بودند؟

اشعار از همان آغاز همه موزون و مقفی بودند و دارای وزن‌های عروضی رایج در همان زمان بودند؛ وزن‌هایی چون هجایی و… به همین شکل اشعار درقالب مثنوی، قصیده، غزل، رباعی و… نیز وجود داشت. اما قالبی که در آغازگاه شعر فارسی وفور داشته است، قصیده است و آن هم به این دلیل که قصیده‌های آن زمان بیشتر مصرف درباری داشته‌اند و محتوای آنها مدح و ستایش دربایان و شاهان بود. در آن زمان شاهان خواستار این بودند که آنها را بستایند و قصیده با توجه به نوع و شکل قالب و بستری متناسب برای جاری شدن این مضامین بود و به همین واسطه، شاهد رواج پیدا کردن قصیده در آن دوران اولیه شعر فارسی هستیم تا اینکه به مرور زمان، قالب غزل که به قالبی خلوت‌تر و خصوصی‌تر می‌مانست، از دل قصیده زاده شد. غزلی که علاوه بر آن فضا و حس خلوت، به نوعی حکمت نیز با خود داشت، در واقع اگر قصیده را شعری درباری و عام بدانیم، غزلی که به آن شعر خلوت هم می‌گفتند در مقابل آن بود که به صورت خصوصی‌تر با مخاطبانی خاص از ابتدا رواج یافت. در همین دوران قالب‌هایی چون ترانه و دو بیتی را نیز داشتیم که قالب دو بیتی تاکیدشان بر حکمت آموزی و اندرزهای زندگی بود.

در سری مجموعه «تاریخ ادبیات ایران» شاعران فارسی زبان با توجه به دوره‌ها و عصرهای تاریخی دسته بندی شده‌اند؛ با این وصف از نظر شما نگاه به شاعران از منظر تاریخی و زیست در اعصار مختلف تا چه اندازه در شکل‌گیری اثر و جریان شعر فارسی موثر است؟

ببینید مجموعه تاریخ و ادبیات ایران برای کسانی نوشته شده است که به تاریخ فرهنگی و ادبی ایران علاقه‌مندند و می‌خواهند برگزیده‌ای از بهترین شاهکارهای ادبی ایران را همراه با شرح و تفسیر لازم به زبانی ساده و روشن بخوانند و بدانند که این شاهکارها در کدام فضای تاریخی پدید آمده و متقابلاً چگونه بر آن تأثیر نهاده‌اند. این مجموعه صرفاً تاریخ و ادبیات ایران پس از اسلام را در بر می‌گیرد و می‌کوشد تاریخ ادبی ایران را در پیوند با تاریخ عمومی جهان ببیند و به تحولات فکری و فرهنگی کشورها و اقلیم‌هایی هم که به نحوی با ایران در ارتباط بوده‌اند اشاره کند و به این ترتیب گستره‌ای روشن‌تر برای مقایسۀ تاریخ و ادبیات ایران و جهان پدید آورد. نخستین سلسله این مجموعه شامل بررسی زندگی و آثار پنجاه شاعر و نویسنده و متفکر تا پایان قرن هفتم هجری سیزدهم) (میلادی) است.

آیا در سیر پژوهش و گردآوری این مجموعه به ادیبان و شاعرانی نیز برخوردید که با وجود آنکه در جریان شعر فارسی موثر بودند، اما آثار آنها از منظر خوانندگانی پنهان و مهجور مانده باشد؟

بله، یکی از آنها ناصرخسرو بود. شاعری که با وجود آنکه بر جریان ادبی و روند شعر فارسی موثر بوده، اما به دلیل اشعار و شیوه بیانی سفت‌وسخت و ایدئولوژیکی که داشته، درک آن برای مخاطب سخت می‌نماید. همچنین وقتی ناصر خسرو به مذهب اسماعیلی گروید، ر ویارویی او با علمای اهل سنت و با سلجوقیان و خلیفگان بغداد که مخالفان سرسخت اسماعیلیان بودند، باعث بیدار شدن روحیه ستیز و پرخاشگری در وی شد که به متروک شدن او در تاریخ دامن زد. این دلایل همه و همه باعث شد که اشعار ناصرخسرو به مثابه اقبال مخاطب با مواجهه درستی روبه‌رو نباشد. اما تاثیر او در ادبیات سخت باقی مانده است و نقش موثر او بر تارک تاریخ ادبیات بر هیچ پژوهشگری پوشیده نیست.

برای مخاطب امروز شعر فارسی، درک مختصات و زبان فاخر اشعار کهن فارسی سخت است، با این حال به نظر شما مخاطبی که زبان و زیست‌اش امروزی است، چگونه می‌تواند با اشعار کهن ارتباط بگیرد؟

در وهله اول، مخاطب باید بداند که هیچ اجباری برای شکل گرفتن این ارتباط و پیوند وجود ندارد، چرا که این مسیر با علاقه‌مندی، پژوهش و میل به سیراب شدن است که ما را به مقصد می‌رساند. نشان داده‌ام و به بررسی شعر هر دوره با توجه به جایگاه تاریخی آن پرداخته‌ام. با همین رویکرد در ابتدای هر کتاب، مقدمه‌ای تاریخ‌نگاری شده از هر دوره آورده شده است که مخاطب با خواندن مقدمه‌ها، آن پیوستگی و انسجام وجوه دوره‌های تاریخی را در روند شعر و نثر فارسی درک می‌کند. با این وصف اگر برای مخاطبی سبک شعری و پیوندشان آن با تاریخ مسئله نباشد، قطعاً کتاب برای او جذاب نخواهد بود اما بطور کلی برای هر ایرانی که تعلق خاطر به تاریخ فکر، فرهنگ و هنر داشته باشد، کتاب‌ها راهنمای تکوینی خوبی است.

از نظر شما چگونه یک اثر هنری به مثابه شعر و یا ادبیات داستانی می‌تواند صرف نظر از دوره‌ای که پدید آمده، شکاف ایجاد کند و با نسل‌های بعدتر بدون مرزبندی زمانی و مکانی ارتباط بگیرد؟

هر شاعر، نویسنده و یا هنرمند متعلق به یک فرهنگ و زبانی است که با آن سخن می‌گوید، می‌نویسد و برآمده از جامعه زیسته خود است. اما اثر مستقل از هنرمند، حیات دارد و می‌تواند در گستره عرصه خویش، فرهنگ‌ها، جامعه‌ها و تاریخ‌های مختلفی را هدف بگیرد. بارزترین مثال در این مورد داستایوفسکی است که در روسیه قرن ۱۹ می‌زیسته است، نویسنده‌ای که آثارش در اروپا، آمریکا، ایران و… طرفدار دارد. با این حال باید پذیرفت که مواجهه مخاطب روس و لذتی که او از خوانش داستان‌های او حاصل می‌کند در درک ظرایف، با خوانندگان غیر همزبان فرق می‌کند خصوصاً اینکه پای ترجمه هم در میان باشد. اما تمامی این موانع یعنی کشور، قرن، زبان هیچکدام مانع نمی‌شود که داستایوفسکی را نفهمیم و نتوانیم از آثارش بهره ببریم. این ویژگی هنر است و از نظر من هیچکس در این روند زنده‌مانی نمی‌تواند دخالت و یا اختلال ایجاد کند.



منبع : ایبنا