هوشنگ مرادی کرمانی
« من هوشنگ مرادی کرمانی هستم .16 شهریور ماه 1323 در روستای سیرچ از توابع کرمان، در منتهای سختی و محرومیت و فقر به دنیا آمدم، از 8 سالگی كار كردهام ؛ از همین دوران به خواندن علاقه خاصی داشتم».از خودش شنیده بودم که یك بار در كودكی برای خرید كتاب اقدام به خالی كردن نمك ازكامیون میكند ، در پایان شب اگر چه با پول زحمت خود كتاب را میخرد اما به دلیل زخمهای به وجود آمده ازسختی سنگ های نمک در دستش،برای خواندن كتاب مجبور میشود آن را با زبان ورق بزند.همیشه یاد آوری کودکی او را آزار می دهد،پس نوجوانی اش را در چند کلمه خلاصه می کند«تا 15 سالگی در كرمان بودم و زندگیام بدون پدر و مادر گذشت، زندگی پر از سختی و درد. » شاید پرسیدن از زندگی کسی که پیش تر بارها و بارها در این مورد صحبت کرده است کار چندان لازمی نباشد . پیش از این با زندگی او و فعالیت هایش آشنا شده بودم می دانستم که این مرد 61 ساله ؛ هوشنگ مرادی كرمانی، نویسنده بزرگ داستانهای كودك و نوجوان در 16شهریور 1323 در ‘سیرچ’ از توابع استان’كرمان’ در فقر و محرومیت به دنیا آمدو سالها بعد با به تصویر كشیدن زندگی خود در داستانهایش به عنوان یكی از مطرح ترین نویسندگان آثار كودك و نوجوان در دنیا شناخته شد. تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش آغاز كرد و آن را در كرمان و بعد ها در تهران ادامه داد. در رشته زبان انگلیسی موفق به اخذ مدرك لیسانس شد.نویسندگی را از سال 1339 در كرمان و همكاری با رادیو محلی كرمان آغاز كرد، و در سال 1347 با چاپ داستان در مطبوعات فعالیت مطبوعاتی اش را گسترش داد. اولین داستانش در مجله خوشه منتشر شد که نامش ‘ كوچه ما خوشبختها’ بود .داستانی که حال و هوای طنز آلود داشت.در آثار بعدی خود دردها و رنج های زندگی اش را با رگههایی طنزآمیز به داستان تبدیل می کند .می گوید:«این داستانها،حاصل چنگ زدن و تلاش من در زندگی است؛ یعنی من به زندگی خودم چنگ زدم و آن را به تصویر كشیدم وداستانهایم همه ریشه در زندگی من دارد. زمانی كه دیدم مردم دردهای مرا گوش نمیدهند سعی كردم آنها به زبان طنز بگویم». اما حقیقت این است كه گاهی دردهایش آنقدر سنگین و غیر قابل تحمل است كه از تكرار و یاد آوری آنها ناتوان میماند و اگر چه در خلوت خود به تنهایی و شاید گریه پنها می برد، اما در آثارش به طنز و شوخی تکیه می کند تا حرف از یادش برود. طنز در زبان مرادی كرمانی گزنده ، تلخ ، عصبی، و همراه با نفرت و بدبینی نیست، بلكه ملایم و نسبتا’ تلخ است . خندهای كه در نتیجه طنز به كار گرفته شده در زبان آثار مرادی ایجاد میشود ، بیشتر از روی دلسوزی و ترحم است تا تحقیر و تمسخر.او زندگی دشوار و نیمی از دردهایش را دوباره مرور می کند و آنها را به شکل داستان می نویسد،درحالی که شخصیت اول بیش تر آنها خود او هستند .’دكتر پروین سلاجقه ‘ در كتاب «صدای خط خوردن مشق» كه به بررسی آثار مرادی پرداخته است ، در مورد شخصیتهای داستان او چنین میگوید :« شخصیتها در آثار مرادی در چهار محور قابل بررسی است . اول شخصیتهای اصلی كه در نهایت،خود نویسنده یا گوشههایی از وجود او هستند ….» مرادی كرمانی، بعد از ساخته شدن فیلم زندگی اش با عنوان« قصه» در نشستی كه با حضور كارگردان فیلم ‘مهدی جعفری’ برگزار می شود، می گوید :« آنچه در این فیلم میبینید تنها 30 درصد از سختیهای زندگی من است، مرور زندگی گذشته آزارم میدهد».او بخشی از زندگی و دردهایش را نه تنها در فیلم مستند زندگی اش بلکه در داستانهایش نیز پنهان می کند . سلاجقه در كتاب خود با اشاره به سختی های زندگی مرادی می نویسند:«مرادی ،گاهی در داستانهایش چنان از درد صحبت میكند كه خود توان و تحمل ادامه داستان را ندارد و با گریزی ناگهانی مخاطب را به فضایی دیگر مییبرد….».مرادی با تمام رنجهایی که هنگام یاد آوری گذشته و نگارش آنها تحمل می کند عاشق نویسندگی است. او معتقد است كه برای نوشتن خلق شده است و نه كار دیگری ؛ به همین دلیل مینویسد و از آن و دردهایش لذت میبرد؛ و پاسخ به یكی از مخاطبان داستانهای خود كه از او می پرسد؛ با توجه به اینكه با مرور خاطرات خود برای نوشتن رنج و عذاب زیادی را تحمل میكنید آیا نوشتن آنها ارزش تحمل این رنج را دارد ، می گوید :« برای من رنج نوشتن زیباترین رنجهاست. من به دنیا نیامدهام كه برج بسازم یا رئیس جمهور شوم. من به دنیا آمده ام كه نویسنده شوم . بهترین دوست من قلم و كاغذ است. زمانی كه مینوشتم هیچ وقت فكرنمیكردم آن قدر بزرگ شوم كه دیگران برای من دست بزنند یا برای گفت وگو به دانشگاه دعوت شوم. مهم آن بود كه خود را با نوشتن خالی میكردم و لذت میبردم ». مرادی كرمانی بعد از رها كردن مطبوعات نوشتن برای برنامه « خانه وخانواده» را در رادیو آغازكرد ، در جایی میگوید:« نثر پردازی را از مجله خوشه ، ارتباط با مخاطب را از نشریات هفتگی و گفتوگو را از رادیو آموختهام».
با کوله باری از تجربه و تلاش و پشت کار اولین كتاب داستان خود « معصومه» حاوی چند قصه متفاوت و كتاب دیگری به نام « من غزال ترسیده ای هستم» را در سال 1349 یا 1350 به چاپ می رساند. در سال 1353 اولین اتفاق مهم در زندگی نویسندگی مرادی به وجود می آید و آن خلق داستان « قصه های مجید» است. قصههای مجید انعكاس زندگی حقیقی مرادی بود كه همراه با ‘بیبی’ پیر زن مهربان ،زندگی میكند. او در سن 60 سالگی پس از مطلع شدن از سالروز تولدش در پاسخم که می پرسم ؛به كدام یك از آثارتان بیشتر علاقه دارید؟ می گوید: « من به تمام آثارم علاقه دارم و نمیتوانم آنها را از هم جدا كنم، اما چیزی را كه شاید خیلیها به آن توجه نكردهاند، این است كه من اكنون 60 سال دارم و ‘قصههای مجید’ 30 سال؛ اثری كه در سال 1353 آن را خلق كردم». اما اولین جایزه نویسندگی اش به خاطر’ بچه های قالیبافخانه’ بود كه در سال 1359 جایزه نقدی شورای كتاب كودك و جایزه جهانی اندرسن در سال 1986 را به او اختصاص داد. این داستان سرگذشت كودكانی را بیان میكند كه به خاطر وضع نابسامان زندگی خانواده مجبور بودند در سنین كودكی به قالیبافخانه ها بروند و در بدترین شرایط به كار بپردازند.درمورد نوشتن این داستان می گوید:« برای نوشتن این داستان ماهها به كرمان رفتم و در كنار بافندگان قالی نشستم تا احساس آنها را به خوبی درك كنم».درك و لمس آنچه كه مینویسد از خصوصیات نویسندگی كرمانی است ،كه در تمام داستانهای او میتوان احساس كرد.می توان گفت مرادی با تمام وجود می نویسد. برای جلد دوم ‘ قصههای مجید’ در سال 1360 ، لوح تقدیرشورای كتاب كودك را دریافت می کند و آثار او به زبانهای هندی، عربی، انگلیسی، آلمانی، اسپانیایی، هلندی و فرانسوی ترجمه می شود. اما اولین اثری كه از او به زبان انگلیسی ترجمه شده بود داستان ‘ سماور’ ا ز ‘قصه های مجید’ بود كه برای یونیسف فرستاده شد. می نویسد و با تا تمام وقتی که برای نوشتن می گذارد به هیچ عنوان از خواندن آثار نویسندگان مطرح غافل نمیشود. میگوید:« عامیانهنویسی را از صادق چوبك ، شاعرانه نویسی را از ابراهیم گلستان ، ایجاز را از همینگوی و گلستان سعدی، احساس را از هدایت و طنز را از چخوف و دهخدا آموخته ام». او راز موفقیت خود در نویسندگی را تلاش میداند . و وقتی از او می پرسم راز موفقیت خود را در چه می دانی می گوید:« در مورد راز موفقیتم در عرصه نویسندگی تنها چیزی كه میتوانم بگویم این است: تلاش، تلاش و تلاش».
استفاده از ضرب المثلها و آداب و رسوم عامه، كاربرد واژ گان محاورهای ، آمیختگی نظم و نثر از ویژگیهای بارز آثار هوشنگ مرادی كرمانی است كه در آخرین آثارش مانند « مثل ماه شب چهارده» و «نه ترو نه خشك» نیز دیده میشود. بی تردید مرادی كرمانی شناخته شدهترین چهره ادبیات كودك و نوجوان ایران درجهان است،خواه در میان متخصصان و جشنوارهها و خواه در میان نو جوانان و كتاب خوان ها و كارگردان سینما و تلوزیون كه علاقه ویژهای به ساخت فیلم از قصههایش نشان میدهند. درخشش مرادی كرمانی در جشنوارههای مختلف و ترجمه آثار او موفقیتی بزرگ برای ادبیات كودك و نوجوان ایران محسوب میشود و قصههای وی نقشی اساسی در تثبیت جایگاه و وجهه جهانی ادبیات كودك ایران دارد .كرمانی در سال 1992 از سوی داوران جایزه جهانی هانس كریستین اندرسن ، برلین به دلیل تاثیرعمیق و گسترده در ادبیات كودكان جهان به عنوان نویسنده برگزیده سال 1992 انتخاب شد. وی همچنین عنوان نویسنده برگزیده كشور كاستاریكا – جایزه خوزه مارتینی نویسنده و قهرمان ملی آمریكای لاتین را در سال 1995 میلادی از آن خود كردآثار منتشر شده از این نویسنده شناخته شده بدین شرح است :
-داستان: معصومه / من غزال ترسیدهای هستم/قصههای مجید / بچههای قالی بافخانه/ نخل /چكمه/ داستان آن خمره /مشت برپست/ تنور/ مهمان مامان / مربای شریین/ لبخند انار ( مجموعه داستان) / مثل ماه شب چهارده / نه ترو نه خشك/ شما که غریبه نیستید (خاطرات).-فیلمنامه : كاكی/ تیك تاك/ كیسه برنج.-نمایشنامهها : كبوترتوی كوزه / پهلوان و جراح/ ماموریت ( تلویزیونی) .–اقتباس سینمایی:1-داستان صنوبر( بیگانه) ، محصول افغانستان2- قصههای مجید ( چهارده داستان)یازده فیلم تلوزیونی و سه فیلم سینمایی ، كارگردان كیومرث پوراحمد.3- خمره ( فیلم سینمایی)كارگردان: ابراهیم فروزش.4- چكمه ( فیلم سینمایی) كارگردا ن: محمد علی طالبی .5-مهمان مامان( فیلم سینمایی) كارگردا ن : داریوش مهرجویی.6- تنور( فیلم سینمایی) كارگردان : محمد علی طالبی. 7- مثل ماه شب چهارده ، 11 قسمت سریال تلویزیونی ، یک فیلم سینمایی(کارگردان: محمد علی طالبی )