راشد انصاری
هواي خانه طوفاني است امشب
و شايد وضع ! بحراني است امشب
زنم از توده هاي پرفشار است
دو چشم بنده باراني است امشب
« نه راه پس، نه راه پيش دارم »
روابط رو به ويراني است امشب
شبيه گربه هاي بي حيايم!
درِ ديزي ولي وانيست امشب
جهان در كار زن حيران بماند
بشر در بُهت و حيراني است امشب
از اخلاق سگش اين گونه پيداست
كه مرد خانه زنداني است امشب
خداحافظ گروه زن ذليلان
گمانم شعر پاياني است امشب!