هنوز کوچه از پشت این پنجره/مریم مقدم
هنوز کوچه از پشت این پنجره
پر از ردّپای همون رفتنه
بازم نمنم آسمون و غروب
میخواد بغض شعر منو بشکنه
دارم عشق رو در خودم میکشم
نمیخوام به یادم بیارم تو رو
واسه اینکه خالی بشم، لعنتی!
باید قطرهقطره ببارم تو رو…
ببین خاطراتِ تو بارونمون
هنوز توی چشمای من جاریه
روی سنگفرش خیابون مهر
یه بغضه که از روی ناچاریه
چقد خاطراتت عذابم میده!
همیشه تو گوشم صدای توئه
تو رویا میگیرم یهو دستتو
تو خوابام همش ردّپای توئه
تو هنگام رفتن نگام میکنی
خیال میکنم که صدام میکنی
منم ناگهانی صدات میزنم
ولی ناگهانی رهام میکنی
واسه اینکه حال بَدَم خوب بشه
همش میگم از عشق دس میکشم
تو شعرم ولی واژهواژه بازم
میبینم که با تو نفس میکشم
درسته که عشقت هوس بود همش
درسته دروغات زده آتیشم
هنوز شعر من مثل من صادقه
هنوز آینهها کم میارن پیشم…