طارق خراسانی
هرآنچه دیده، دیده، می نویسم
وزآنچه دل خریده، می نویسم
کجا من می نویسم غیرِِ واقع؟
به ما آنچه رسیده، می نویسم
ز غم من بَد نگفتم، در زمانه
ز آنچه آفریده، می نویسم
اگر دزدی کند قاضی، همان را
بدیده یا شنیده، می نویسم
عزیزی هم اگر شیدِ فضا را
به زیرِ پا کشیده، می نویسم
به هسته دانشِ ما رهنورد است
همیشه زین پدیده می نویسم
اگر مالِ یتیمان را، کسی خورد
به دفتر یا جریده، می نویسم
اگر موشی، جریده تا جویده
به پستو زان جویده می نویسم
عدالت را مداری دیده ام من
خسی بر آن چخیده[1] می نویسم
از آن بی چاره ای در زیرِ باری
که پشـتِ او خمیده، می نویسم
فقط تنها خدا ماند، من از آن
خداوندِ ندیده، می نویسم
خلاصه هر چه باشد طارقا، من
ز کارِِ بَد، حمیده [2]، می نویسم
30 آذر 1392
پ . ن
[1] – چخیده . [ چ َ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) بمعنی کوشیده باشد. || ستیزه کرده . || دم زده . (برهان ) (ناظم الاطباء). || دشمن شده . خصومت ورزیده . رجوع به چخ و چخیدن وچخنده شود. || پیش رفته . (ناظم الاطباء).
[2] – حمیده . (حَ دِ) [ ع . حمیدة ] (ص .) ستوده ، پسندیده .
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران