حتي به يك تبريك خشك و خالي از تو
راضي شده بود عشق مالامالي از تو
راضي شده بود عشق مالامالي از تو
امروز (روز مرد) مردي منتظر بود
شايد ببيند حركت نرمالي از تو
هي با خودش مي گفت: شاعر مطمئن باش
امروز مي پرسد خودش احوالي از تو
دائم موبايلش بود دستش تا ببيند
شايد پيام كوتهي ارسالي از تو
می گشت توی تلگِرام و فیس بوکت
دنبال پستی، پی امی یا والی از تو
حتی کمک هم خواست از حافظ ولی حیف
در کلّ دیوان درنیامد فالی از تو
…
شب شد وَ شاعر روی دستش باد می کرد
شعری شبیه شهرت پوشالی تو:
راضي شده بودم منِ ساده؛ منِ خر
حتي به يك تبريك خشك و خالي از تو
شاعر هدایت کارگر
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو