نوای عدالت
ندیده ام به کلامت ، به غیر باج و غرامت
جنایت است مرامت، به قصد نفع و دوامت
نماد پست وقاحت، هوای هرچه نقاهت
خطاست جمله صلاحت، دلیل تلخ ندامت
فریب و قصه ی گندم ، به پشت غائله ها گم
برای حیلت مردم، پر از بهانه سلامت
بتر ز طینت ِ زالو، به فرض جامعه هالو
چه باشد اینهمه قالوا ،که خون همیشه به جامت
حدیث شرم و جهالت ، بری ز هرچه اصالت
دلیل هرچه خجالت ، حقارت است کلامت
شراره های شرارت ، ستم به توده قرارت
هزار فتنه به کارت ، شکسته باد مقامت
خلاف وعده پناهت، بلاست جمله ی راهت
تبار پست جناهت، دچار و مست و غلامت
کنون هوای عدالت، نوای اصل و اصالت
برای دفع ملالت، خوشی کنند حرامت
به جوش ِ خون چکیده، ز سینه های دریده
همانکه ظلم کشیده ، شود سفیر شهامت
غریو پیر و جوانها، خروش قهر زمانها
به سینه ها ضربانها، کند به لحظه تمامت
#نسرین_حسینی
15/11/1402