* نمازِ من *
نمازِ من نه از بهر ثواب است
که برپاداری اش عینِ صواب است
نمازِ من به عشق آن نگاریست
که لطفش بر من و تو بی حساب است
مپوشان چهرهء خود را ز معشوق
نمایاندن به او عینِ حجاب است
نبیند رنگ آرامش کسی که
وجودش دائماً در اضطراب است
تمام راه ها را آزمودم
به غیر از راه او ، راه سراب است
ار آن باران ببارد از دلِ ابر
که بارش فطرتاً کارِ سَحاب است
مزن دَم در بساطِ عشقبازان
که آنجا هرچه پرسی بی جواب است
ز هشیاری کشیدم رنجِ بسیار
مرا پاداش هشیاری عذاب است
خُماری می کنم ، تقصیر من نیست
گناهِ چشمه و تقصیر آب است
شدم نزدِ طبیبِ باده نوشی
که تجویزش فقط جامِ شراب است
بگفتا : باده پُر کن ، زندگانی
در این مِحنت سَرا مِثل حُباب است
من و درد و شب و هجرانِ معشوق
بِده ساقی بِده ، حالم خراب است
نعمت الله احسانی بنافتی (احسان)
۲۵ آبان ۹۶ – بابلسر
شاعر نعمت الله احسانی بنافتی (احسان)
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو