فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 5 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

نعمت الله احسانی بنافتی (احسان) – * میخانه نشین *


* میخانه نشین *

میخانه نشین هستم و پیمانه ندارم

جایی بجز از گوشهء میخانه ندارم

مستِ میِ ناب هستم و در حالتِ مستی

یک عربده و نعرهءِ مستانه ندارم

ساقی ، منم ، آن مشتریِ هر شب و روزت

تسهیل کن ای دوست که بیعانه ندارم

خشکیده جُوی نان کُندَم سیر ، خدا را

صد شکر که من دستِ گدایانه ندارم

هرچند که در مملکت خویش غریبم

چشمی به سوی مردم بیگانه ندارم

تا روی تو در مشرقِ جامم شده ظاهر

رغبت به سوی کعبه و بتخانه ندارم

گر سایهء مهر تو بُود روی سرِ من

دیگر هوسِ سایهء شاهانه ندارم

آتش بُوَد عشق تو ، منِ سوخته راهی

جز پیرویِ مذهبِ پروانه ندارم

من پادشه مُلکِ فقیرانهء خویشم

چیزی بجز از مُلکِ فقیرانه ندارم

ساقی ، تو بگو ، از منِ سرگشته چه خواهی ؟

در شاَن تو ، جز یک دلِ دیوانه ندارم

نعمت الله احسانی بنافتی (احسان)
۱۵ خرداد ۹۶ – ساری

شاعر نعمت الله احسانی بنافتی (احسان)

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو