فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 24 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

نعمت الله احسانی بنافتی (احسان) – * جانِ جان *


* جانِ جان *

ای جانِ جان کجایی؟ ، من بی تو جان ندارم

باز آ که بی تو جایی ، در این جهان ندارم

در راه ماندم اینک ، با کوله بار سنگین

گم کرده راه مقصود ، از تو نشان ندارم

باز آی و چهره بنما ، راه و نشانه ام باش

دیگر یقین به کارِ ، حدس و گمان ندارم

در این کویر سوزان ، جانم به لب رسیده

جز چترِ رحمتِ تو ، من سایبان ندارم

آتش گرفته جانم ، یک جرعه ام بنوشان

جز چشمه سارِ عشقت ، آتش نشان ندارم

خشکیده برگ وبارم ، در این زمینِ تشنه

گویی ثمر برای ، آیندگان ندارم

ای باغبانِ هستی ، یکدم به من نظر کن

در باغِ دل بجز تو ، من باغبان ندارم

تو در میان جان و ، من سر به آسمانها !؟

دیگر امیدِ واهی ، بر آسمان ندارم

در آزمونت ای جان ، شاگرد آخرم من

آمادگی برای ، این امتحان ندارم

نعمت الله احسانی بنافتی (احسان)
۹ مرداد ۹۶ – تهران

شاعر نعمت الله احسانی بنافتی (احسان)

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو