قِصّه هاي
شب يلدا
مال تو
غُصّه هاي تلخ فردا
مال من
#
اين ترانه،
پُرِ احساس
مال تو
#
تو بگو
هرچي دلت خواس
مال من
#
مال من باش و هميشه
مثل آئينه
نگام كن
از من افسانه بساز و
مرد روياها
صدا م كن
#
بيا با طلوع چشمات ،
رنگ بده به باور من
(شب و از قصه جدا كن)
حصر شاديهامو بشكن
شب يلدا
مال تو
غُصّه هاي تلخ فردا
مال من
#
اين ترانه،
پُرِ احساس
مال تو
#
تو بگو
هرچي دلت خواس
مال من
#
مال من باش و هميشه
مثل آئينه
نگام كن
از من افسانه بساز و
مرد روياها
صدا م كن
#
بيا با طلوع چشمات ،
رنگ بده به باور من
(شب و از قصه جدا كن)
حصر شاديهامو بشكن
بشكن اين تابوي وحشت،
مرز ِ تنهايي و كَيجي
محض اين سكوت وحشي
اين شبِ مركَ تدريجي
تو بيا كه زندكَيمو ميتوني
از نو بسازي
من بكَم : يه كم ديوونه م
تو بكَي : با من ميسازي
شاعر ندا شجیعی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو