فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 2 خرداد 1404

پایگاه خبری شاعر

نبیذ پیش من آمد به شاطی برکه

نـبـیـذ پـیش مـن آمـد بـه شـاطـی بـرکـهبـه خـنده گفـتـم: طـوبـی لمن یری عـکهخـوشم نبـیذ و خـوشا روی آنکه داد نبـیذخوشم جوانی و این بـوستان و این بـرکه…

نـبـیـذ پـیش مـن آمـد بـه شـاطـی بـرکـهبـه خـنده گفـتـم: طـوبـی لمن یری عـکه
خـوشم نبـیذ و خـوشا روی آنکه داد نبـیذخوشم جوانی و این بـوستان و این بـرکه
من و نبیذ و بـه خانه درون سماع و ربـابحـسـود بـر در و بـسـیـار گـوی در سـکـه
مرا تـو گویی می خـوردنست اصل فسادبـه جـان تـو کـه همی آیدم ز تـو ضـحـکه
اگـر فـسـاد کـنـد هـر کـه او نـبــیـذ خـوردبـسـا فـسـاد کـه در یثـربـسـت و در مکه
ور این فـسـاد ز مـن دسـت بـاز دار و بـروکه نیست با تو مرا نی نکاح و نی شرکه
چرا نبیذ حرامست و هست سرکه حلالنـه هـم نـبـیـذ بــود ابــتـدا از آن سـرکـه؟
نـبـیـذ تـلـخ چـه انـگـوری و چـه مـیـویـزیسپید سیم چه بـا سکه و چه بـی سکه
کـجـا نـبـیـذسـت آنـجـا بــود جـوانـمـردیکـجــا نـبــیـذسـت آنـجـایـگـه بــود بــرکـه

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج