شفیقه طهماسبی
بعد از تو
ناگفته ها، کوهی شد
برآمده بر گلویم!
و صبر و سکوت
مُهر بر چشم و لب هایم!
شاید عصر یک جمعه
بیایی!
بغضم بترکد
و تا انتهای جاده ی بی غبار ابرها را
با هم، درد و دل کنان
برویم
برویم
برویم…
( شفیقه طهماسبی )
از مجوعه ی خاطرات شبنم گرفته
بخش شعر سپید | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران