ای دل پر دردسرم حرف تو را بر که برم
در همه جا خاک درم تا به کجا نقره زرم
در همه جا خاک درم تا به کجا نقره زرم
بند تو پا بسته شدم وای ز غم خسته شدم
بر همه دلبسته شدم جز ز خودم بی خبرم
گر بپری بحر دری گن خبری باتو شوم
هم قسمی باب کسی بعد تو من هم بپرم
کاش روی رحم خری تا من و هر جا نبری
یا بکنی یک نگهی تا ندهی درد سرم
گاه پری تا به فلک گاه کشی ناز ملک
گاه روی سوی درک از تو چه بیند نظرم
ناصر از این جور وستم دم ندهد بر همه دم
دست ندادست به غم از نگه و لطف و کرم
شاعر ناصر پورصالحی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو