فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 14 مهر 1403

پایگاه خبری شاعر

میهمانی

مرتضی برخورداری

میهمان
گفته بودی که به چشمان تو دعوت دارم
من به این وعده ی خرمن زده عادت دارم

قصه ی سنگ بزرگ است و حدیث نزدن
ور نه سر را هدف سنگ ارادت دارم

گرچه دانم نشود لیک به سر آمده ام
حرم چشم تورا میل زیارت دارم

بی گمان نهرعسل ریخته در دیده ی تو
که به زبور عسل حس حسادت دارم

یا بهاری ست که در آینه چادر زده است
که چنین با نگه ت شوق وطراوت دارم

عاشقی معرکه ی تهمت و بد عهدی هاست
همچو نی ازغمِ عشقِ تو شکایت دارم

آنقدر پشت درَت دست تمنا زده ام
که به مهمانِ غمِ هجر تو شهرت دارم

گه برانی که میا ،وعده ی ما وقت دگر
گه بگویی که غمِ تیر ملامت دارم

تا خدا حق مرا از تو بگیرد هرشب
بر لب از مصحف دل شکوه تلاوت دارم

با من خسته ی محنت زده ثابت قدمی ست
تا ابد در قفست قصد اسارت دارم

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران