من نوبر بارانم من قاصد پاییزم
من زاده شهریور از همهمه لبریزم
پایان تموزم من، آغاز خزان سرد
هر برگ به رنگی نو ،نارنجی و حتی زرد
قلبم پر احساس و عشق از قلمم جاری
گاهی ولی دلگیرم زین قصه تکراری
وقتی که هوا ابریست سرمست و غزلخوانم
از شور و شعف لبریز، در حسرت بارانم
خورشید که میتابد مستم ز شراب نور
پر می کشم از شادی تا خاطره های دور
شهریور بکر من ماهی وسط سال است
یک سنبله زیبا فال من و این حال است
من زاده شهریور از همهمه لبریزم
پایان تموزم من، آغاز خزان سرد
هر برگ به رنگی نو ،نارنجی و حتی زرد
قلبم پر احساس و عشق از قلمم جاری
گاهی ولی دلگیرم زین قصه تکراری
وقتی که هوا ابریست سرمست و غزلخوانم
از شور و شعف لبریز، در حسرت بارانم
خورشید که میتابد مستم ز شراب نور
پر می کشم از شادی تا خاطره های دور
شهریور بکر من ماهی وسط سال است
یک سنبله زیبا فال من و این حال است
شاعر مینا نوربخش
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو