علی حاتمیان
منع-م نکن از خواب ” تو ” ، تا خواب حرامم نشود
پیدا نکن راه فرار، آتش، گلستان نمی شود
میسوزمت در برزخی که هیچگاه بهشت نمی شود
بر شانه هایم بوسه زن، این مار، دوشم نمی شود
با مردم این شهر نکن درد و دلت در اتوبوس
این مردمان بی عشق، جاسوس عشقت میشوند
اسم مرا غلط بزن در لیست مخاطبان خود
چون از من و نامم بگی، دنیا خرابت میکنند
مخفی بشو از همگان، مخفی بدار یاد مرا
چون از من و تو بشنوند، سوژه ی اخبار می کنند
با چشم خود، سخن بگو با من و این قلب خراب
تا به زبانم آوری؛ در جا پشیمانت می کنند
پایان بده به یادم و از همه یادم توبه کن
اما به وقت عاشقی، باز هم مرادت میشوم…
بخش شعر سپید | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران