فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 18 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

میرعبدالله بدر – صاعقه غم

در عشق تو جانا به خدا بال و پرم سوخت
آتش زده بر جانم و گویا جگرم سوخت
از چشم ترم داده به گل بوتهِ عشق آب
با صاعقهِ غم چه کنم؟ خشک و ترم سوخت
پروانه صفت چرخ زنم دورِ سر یار
هرچند که این شمع سراپا مگرم سوخت
با قیمت جان جور و جفای تو خریدم
عمریست که اما و چرا و اگرم سوخت
یک سو غم دل سوی دگر رنج زمانه
هر یک به طریقهِ خودش بیشترم سوخت
در پیچ و خم کوچه تقدیر دویدم
هرگز نرسیدم به تو لوح قدرم سوخت
هر شب بخدا دود شوم مثل سپندی
دیریست که در عشق تو جان تا سحرم سوخت
م.ع.بدر

شاعر میرعبدالله بدر

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو