یلدای انتظار
با آب دیده حلق عطش تر نمی شود
این لحظه های یخ زده آخر نمی شود
حتی هزار بار اگر نو شود زمین
دیگر کسی شهید برادر نمی شود
بر حلق پاره بوسه زدن کار مشکلی است
کوهی به استقامت خواهر نمی شود
صد بار داغ دیدی وقد خم نکرده ای
داغی شبیه هجرت اکبر نمی شود
مولا چه کرد با دلت این غم که هیچ چیز
جز خاک گاهواره اصغر نمی شود
قدری درنگ کن که اگر دیرتر روی
آتش بلای دامن دختر نمی شود
ایام بیقراری ویلدای انتظار
جز با دعای خیر شما سر نمی شود