فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 9 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

مهناز (ت ) نصراله زاده – جام سکوت


« با سمه تعالی »

روحم بود ، نظا ره گر عمر رفته ا م

مدهوش راه و مقصد از نو شکفته ام

ای روح خفته ، خود برهان ،ازسرای تار

این سان غبارِ خفته به ا وهام ، سفته ام

مسلک رها ، زدولت این همرهان ، ببا د

دیگر بس است ، دشنه نهادن ، به رشته ام

لختی خموش باش ، هوا د ا ر بی سخن

دیگر بس است ، خرد ه ، به راه نرفته ام

یاران بس است ، رنگ صدا ، بر پیاله ام

خوا هم رها شوم ، ز دیار نهفته ام

آخر بسوخت ، جان حزینم ، به هر سخن

از نوبران رسته کنون ، من چه خسته ام

کاخی زنند کِشته ، به او ها م ما و تو

کُشته کنند ، روح مرا ، با نوشته ام

رحمت ، به این زمانه و روح پرازظلام

اینک ، نظاره کن به زوایای رسته ا م

گر راحتی ، طلب کند م ، از سرای غم

باید زنم ، لوای خموشی ، به گفته ام

جام سکوت ، پرشود از روح پر الم

یاران باوفا ، به کجا باز رفته ام !!!

« حق یا رتان »


شاعر مهناز (ت ) نصراله زاده

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو