دوری که باز حال مرا حس نمی کنی
دنیای پر زوال مرا حس نمی کنی
دنیای پر زوال مرا حس نمی کنی
در باغ های شاد پر از نونهال عشق
ضعف تن نهال مرا حس نمی کنی
ممنوعه ای میان درختان این بهشت
وقتی که سیب کال مرا حس نمی کنی
رویای صادقانه ی شب های خواب من
سرتاسر خیال مرا حس نمی کنی
تحویل می رسد که مرا بی تو گم کند
وقتی سکوت سال مرا حس نمی کنی
بیهود در تراوش این شعر مبهمم
وقتی ردیف حال مرا حس نمی کنی
شاعر مهشید دلگشایی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو