فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 18 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

مهران محمدزاده – محبت

جان ما را سوختی و جای هیچ انکار نیست
بر دل مجروح ، مرهم ، جز مِیِ خمار نیست

آن که با جاه و مقامش عالمی را سرور است
نیست جاهش پیش تو ، کاو را چنین دربار نیست

در نگاهت نقش جاویدان مستی ظاهر است
خصلتی داری که عالم هیچ ، برخوردار نیست

دلبران بسیار دیدم کز بسی ، دل بر کُنند
لیک چون بازار عشقت گرم ، یک بازار نیست

من چنان گشتم در این دام بلا که انگار رفت
یادِ آزادی ز خاطر ، خاطری انگار نیست

هستی خود باختم اندر هوای عشق او
دیگر اکنون جانِ مارا جز مَحبت ، کار نیست

بهمن 1395
مهران محمدزاده

شاعر مهران محمدزاده

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو