دل دیوانه گمان کرده که دیوانه ی توست
همه ی روز و شبش در پی دیوانه ی توست
هرچه گویم که سرانجام توراهی به خطاست
باز آن عاشق و دلبسته ی دیوانه ی توست
خواب تصویر محالی شده در خانه ی ما
دل بیدار پی چشم سیه جامه ی توست
دوش گفتم که سفر چاره کند کار دلم
خبرم نیست که دنیا همه کاشانه ی توست
بردمش پیش پری چهره ی بسیاری و باز
همشان دید و ولی دید که رخساره ی توست
عاقبت گفتمش ای دوست نشانم بده او
و چو من دیدم و من نیز که دیوانه ی توست
شاعر مهران صوری
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو