در اوجِ اقتدار ؛ « افتاده » باشیم ؛
همیشه زیرک، اما ؛ « ساده » باشیم
برای لحظه هایِ « سخت و دشوار » ؛
کماکان ؛ « حاضر و آماده » باشیم
بدانیم ارزشِ ؛ « انسانیت » را ؛
اگر حتی خراب از ؛ « باده » باشیم
مباد آن روز و آن ساعت که با «حرص» ؛
« به فکرِ روزیِ ؛ « نَنهاده » باشیم !!! »
برای ؛ « گُرگِ نَفسِ » خویش باید ؛
به فکرِ «طُعمه» یا ؛ «قَلاده» باشیم !
دعایِ خیرِ یک « سائِل » از آن بِه ؛
که عمری بر سرِ « سجاده » باشیم
فُتُوَت یا جوانمردی به این نیست ؛
که اهلِ « میل » یا « کبّاده » باشیم
چه خوشبختیم آن روزی که با عشق ؛
سرودِ « همدلی » سَر داده باشیم
بیا « مهران » که همچون ؛ « شاهِ مردان »
به پایِ عهدمان ؛ « اِستاده » باشیم
به حکم و اِذنِ ؛ « سالارِ شهیدان » ؛
( مسلمان نیستیم !؛ « آزاده باشیم »).
« مهران اسدپور »
شاعر مهران اسدپور
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو