فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 24 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

مهدی محمدی – آن مهربان که با من مهرش رسد به آخر

آن شب که در خیالم دستم به مه فتاد او
بی اختیار من را در هر گنه فتاد او

بهتر ز ماه دیدم روی تو را در آن شب
با خون دل نوشتم یوسف به چه فتاد او

پیک نگاه را من در جستجوی حسنت
کردم به راه و از غم آن را سیه فتاد او

فرصت نشد که چشمت در روشنا ببینم
این سایه چیست آخر کز آن کله فتاد او

در آسمان ستاره چشمک زنان و رقصان
آن خاطرات غم را در هر نگه فتاد او

بودم حریص فرصت لکن نداد رخصت
چشم خمار من را تا کی به ره فتاد او

آن مهربان که با من مهرش رسد به آخر
دیگر اثر ندارد مهری که گه فتاد او

دیدم دلم به جز او دردی دگر ندارد
گفتم که صد خمِ می بر بارگه فتاد او

شاعر مهدی محمدی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو