سفر
تا شبی بی خبر از کسان میروم
زین قفس سوی در پر کشان میروم
تن به تن دل به دل جان به جان میدهم
پا به پا سر به سر نوحه خوان میروم
هرچه آزاده تر تا نهاد بشر
فارغ از کان وزر درفشان میروم
خسته از ملعبی بی اثر گشته ام
سوی صاحب اثر تا جهان میروم
صبح صادق دمد بشکنم این سکوت
تا به معراج پر تا به جان میروم
بهر این دل جهان جای مانندن نبود
همچو یک رهگذر بی نشان میروم
لب نوازان به هو باهمه جان ودل
سوی لاینکسر تا نهان میروم
همچو ققنوس جان پر زنان سوی تش
تا به شمس و قمر آسمان میروم
شک ندارم گشایی تو دامان خویش
با یقین تا اگر تا گمان میروم
#مهدی_عابد_ابراهیمی
شاعر مهدی عابد ابراهیمی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو