فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 5 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

مهدى غلاميان – فال

‎قهوه اى دم كرده ام تا فالِ خود را بنگرم
‎شـايد اين دفعـه ببينـم در نگاهت بهتـرم
‎مى زنم هم قهوه را، سر ميكشم با ياد تو
‎مى نشينم تا بخـوانم عكسِ فنجـانِ تَرم
‎نقش يك معشوقِ ديگر در كنار نقش توست
‎مانده ايم اينجا من و چشمان مانده بر درم
‎هر زمان فالى گرفتم جاىِ من نقشى دگر
‎توبه كـردم تا شـود اينـدفعه بارِ آخرم !
‎فالِ پى در پى گرفتن درد من درمان نكرد
‎مى شود آيا نباشد مِيــلِ فالى در سرم
‎ياد تو در دل شده زخمى كه درمانش تويـى
‎بس كن اين دورى! بيا بگشا دلت را از كَرَم
#مهدى_غلاميان

شاعر مهدى غلاميان

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو